سیستان یازابل؟!سیستانیهادر....(تاریخ سیستان)
 
دستان سیستان
مهدی بزی الری
 
 

درکتاب{نخبة

الدهر} در مورد وسعت زابلستان ، بعد از شرح سرزمین های هند وچین ،چنین آمده است :{در بعد از این

دیارسرزمین های بزرگ و گستردهء زابلستان واقع شده است که بزرگترین شهر آن غزنه است. غزنه مرزهند و

جایگاه سلطان محمود است...}دراین کتاب زابلستان و کابلستان یکی دانسته شده است.

 دركتاب{حدودالعالم من المشرق و المغرب} نیز آمده است{غزنین و آن ناحیت های كه بدوپیوسته است همه را

زابلستان خوانند.}(صفحه 64). دركتاب مجمل التواریخ و القصص همچنین اشاراتی آمده مبنی بر این كه زابلستان

شامل غرجستان ؛ غور و بامیان بوده است. (صفحه 39، 422) دهخدا دراین مورد اورده است كه : {زابلستان در طرف

جنوب غرب كابل قرارداشته و درشاهنامه اغلب تفاوتی بین این دو تا یعنی كابل و زابل داده نمی شود و بعضی

ازجغرافیا نویسان هم این دو را یكی می دانند.} شواهد زیاد دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهد كه مراد از

زابلستان مطرح در شاهنامه همان سیستان است. درحال حاضر نیزیک ولایت با همین مشخصات در جنوب وغرب

کابل در بین راه کابل - قندهار ، در کنار شهر باستانی غزنه قرار دارد.

 درفرهنگنامهء دهخدا به نقل از انندراج و انجمن آرای ناصری و نیز با استناد به سایر فرهنگ های مهم مثل فرهنگ

خطی میرزا وفرهنگ رشیدی و فرهنگ جهانگیری و...آمده است : {زابل مملکتی است عریض که محدود است از

سمت شرق به ولایت کابلستان و از شمال به جبال هزاره که طولش بیست مرحله و عرض آن پانزده مرحله است.

بیابانش بیشتر است از کوهستانش. مشتمل برچمن های خوش است و مراتع آن زیاد است. زابل یاسیستان علاوه

 برافرادبومی وسیستانیها مسکن افغان ها و هزاره و قلیلی ترک و تاجیک است. از بلاد زابل است قندهار و بٌست

و غزنین و زمین داور. و نیز مهمند و شبرغان و فیروز کوه از شهر های زابل است...} در ادامه دهخدا از قول

مجمل التواریخ و القصص می نویسد :{ در زمان کیانیان زابل و نیز ولایت سیستان و سند در زیر

سلطه گرشاسب و زال و رستم بوده به همین خاطر رستم را زابلی می گفتند. سلطان محمود را که در

غزنه تختگاه داشت نیز زاولی ( زابلی) می نامند. چنانچه فردوسی

چنانچه فردوسی گفته است {درگهء محمود زاولی دریا است}.

 دهخدا همچنین می افزاید که زابل را اغلب با ولایت نیمروز  یکی گفته اند. وبه نقل از برهان قاطع وفرهنگ امیری

 اورده است که { زابل نام ولایتی است که نیمروز نیز خوانده شده است.} قابل یاداوری است که نیمروز نیز ازجمله

ولایات غربی سرزمین افغانستان می باشد. یاقوت درکتاب حموی اورده است :{زابلستان ناحیت بزرگی است که در

 جنوب بلخ و تخارستان واقع شده است و مرکز این ناحیه شهر بزرگی است که غزنه نام دارد.زابلستان منسوب

است به زابل جد رستم بن دستان ...} مراد از جد رستم {زو}پدرگرشاسب است که نام زابل از نام اواخذ شده .

محمدمعین درحاشیهءبرهان قاطع می نویسد که نام زابلستان یا زاولستان از نام قوم Zavul که قبیلهء از هونهای

سفید یا هیاتله بوده است گرفته شده . قومی که در حدود قرن پنجم میلادی به این نواحی هجرت کرده و زندگی می کرده اند.

 . زابلستان بزرگ مدتی است که منحل شده و ناحیهء بزرگی آن اکنون جزء جغرافیای افغانستان مستقل امروزی

است. }درهرحال شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد که زابل اصلی که زادگاه رستم دستان است متعلق

به جعرافیای کشورافغانستان کنونی بوده نه بلوچستان ایران.

اما نكته مهم در این مورد اینست كه زابلستان وكابلستان كشور جدای ازكشور ایران بوده است. من باب مثال در

داستان جنگ رستم و اسفندیار این مطلب به وضوح مشخص است. زمانی كه اسفندیار به دست رستم به قتل

می رسد اسفندیار درهنگام احتضاردر زابل است كه خطاب به پیشوتن می گوید :// چو رفتی به ایران پدررابگوی//

چو كام دیدی بهانه مجوی // و درهمین جنگ است كه فردوسی در شاهنامه از قول اسفدیار اشكارا صحبت از جنگ

ایران و كابلستان می كند و می نویسد : // چو باید مرا جنگ زابلستان// همان جنگ ایران و كابلستان// از طرفی

 مطابق روایات شاهنامه مردم كابلستان از نظر نژادی نیز تازی (از اعراب یمن) بوده اند نه ایرانی. چنانچه در توصیف

شاه كابلستان می خوانیم :

یکی پادشا بود مهراب نام // زبر دست با گنج و گسترده کام // ز ضحاک تازی گهر داشتی // به کابل همه بوم و

برداشتی // دو خورشید بود اندر ایوان او // چو سیندخت و رودابهی ماه رو// که ضحاک ، مهراب را بُد نیا // دل شاه

ازیشان پر از کیمیا // ابا آنکه مهراب ازین پایه نیست // بزرگست وگرد وسبک مایه نیست // همانست کزگوهر

اژدهاست // که یک چند بر تازیان پادشاست //

 بر تازیان یعنی برمردم كابلستان پادشاه است. این ابیات نشان می دهد که مردمان کابلستان قدیم در اصل از نژاد

تازی بوده اند نه ایرانی . جالب توجه است که در اغلب فرهنگ ها آمده است که لفظ تاجیک ؛ نام کنونی مردمان

کابل و افغانستان ، در اصل از لفظ تازی اخذ شده است { تازی ← تازیک ← تاجیک}. بنابراین سه دلیل در شاهنامه

وجود دارد كه ثابت می كند كه كابلستان  كشور جدای از ایران بوده. اول اینكه فردوسی از نظر جغرافیایی اشكارا

زابل و كابل را جدای دانسته است . چنانه اشاره شد،اسفندیاردر زابل خطاب به پیشوتن میگوید {چو رفتی به ایران

پدررابگوی ...}درمثال دیگر درجنگ انتقام میان بهمن وارث اسفندیار و فرامرز وارث رستم نیزمی خوانیم كه بهمن

 بعد از شكست : {// سپه را به سوی ایران پس كشید// ز زابل به سوی ایران بر دمید // } در این بیت صراحت این

موضوع غیر قابل انكار است. دلیل دوم این است كه فردوسی مردم كابلستان را از نژاد تازی دانسته نه ایرانی. و

دلیل سوم آن كه فردوسی برای كابلستان به حاكم و پادشاه مجزا قائل است كه مهراب شاه نام داشته در حالی كه

 پادشاه ایران همزمان منوچهرشاه بوده.

فرهنگ اساطیری زابلستان

 درشاهنامه ها داستان های تراژدی وحماسی زیادی ازفرهنگ اساطیری مردمان کابلستان و زابلستان نقل شده

است که مهمترین آن ها یکی داستان عشق گرشاسب و داستان سمبولیک سوشیانت ، منجی زردشتی عالم

بشریت است. و دیگری داستان حماسی عشق زال و رودابه است که حاصل این عشق حماسی ، جهان پهلوان

رستم زال می شود. داستان دیگر داستان رستم و شغاد است و...این داستانها در كه برگیرنده بخش مهمی از

اساطیر یا میتولوژیای سرزمین کهنسال سیستان و پایتخت باستانی این کشور یعنیشهراساطیری زابل  می باشد

،فرهنگ اساطیری اجداد و پدران این مردمان ریشه دار و تاریخی را در بر دارد. گرشاسب جد اعلای رستم زال یکی

از قدیمی ترین پادشاهان افسانوی و داستانی زابلستان باستان است. گفته می شود که اصلاً نام زابلستان که در

 اصل زاولستان بوده از نام پدر گرشاسب که – زو- یا بنا به روایاتی – زاب – نام داشته اخذ شده است. گرشاسب در

جریان یک ماجرای عاشقانه که دلباخته پری چهرهء کابلی شده است ، توسط فردی بنام (نیهاک) به قتل می رسد.

و در یکی از دره های کوهستان کابلستان تا پایان دنیا در خواب باقی می ماند تا زمانی که در اخرالزمان با

ظهورسوشیانت ، منجی موعود زردشتی ، توسط فرشتهء آسمانی دوباره در کوهستان  از خواب بیدار شده و به

زندگی خود ادامه خواهد داد. گرشاسب ، این شهید عشق با ظهور مجدد ، با گرز گران خودش در کنار منجی موعود

زردشتی ، سوشیانت ، در راه گسترش عدل و داد و نابودی ظلمت و تاریکی و از میان برداشتن پلیدی ها مبارزه و

جهاد می کند ... یکی دیگر از داستان های باستانی و اسطورهءسیستا ن که بسیار مورد توجه است؛ داستان

عشق اسطوره ای زال ِ زابلستانی و رودابهِء کابلستانی است...

 


نظرات شما عزیزان:

مونس
ساعت22:17---13 ارديبهشت 1392
سلام همشهري مهربان
خوشحال شدم و لذت بردم از وبلاگتون و افتخار ميكنم سيستانيم

ممنون ميشم به منم سر بزنيد


یاس
ساعت12:57---13 ارديبهشت 1392
کبوتر با کبوتر ، باز با باز ؟

پَ نَ پَ الاغ تک شاخ با مرغ مگس خوار

سوسک آفریقایی با نهنگ سرچکشی !



تازه های روانشناسی
ساعت11:21---13 ارديبهشت 1392
من با افتخار وب خوبتون را لینک کردم.

تازه های روانشناسی
ساعت11:19---13 ارديبهشت 1392
سلام.ممنونم از حضورتون.
وب جالبی دارین امیدوارم موفق باشین.
منتظر نظرات خوبتون هستم.


شهدای سیف اباد کازرون
ساعت10:13---13 ارديبهشت 1392
سلام ممنونم از حضور سبزتان

وبلاگ خوبی دارید خیلی عالی است...لینک شدیدن.


masoud
ساعت7:16---13 ارديبهشت 1392
سلام لینکیدمتون لطفا منو باعنوان وبم بلینکید.راستییییییی وب شما که حرف نداشت

masoud
ساعت7:16---13 ارديبهشت 1392
سلام لینکیدمتون لطفا منو باعنوان وبم بلینکید.راستییییییی وب شما که حرف نداشت

masoud
ساعت7:15---13 ارديبهشت 1392
سلام لینکیدمتون لطفا منو باعنوان وبم بلینکید.راستییییییی وب شما که حرف نداشت

بهنام رنجبر
ساعت23:43---12 ارديبهشت 1392
با تبادل لینک موافقم

نادر روشنی
ساعت13:47---12 ارديبهشت 1392
روز مادر مبارک
عکس قشنگی بود.مر30
مادر" است زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه "
زیباترین خطاب "مادر جان" است
"مادر" واژه ایست سرشار از امید و عشق
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید.........
سلام عزیزم......
به وبت اومدمو مطالبت رو خوندم.....
دعوتی به وب من.........
سروده هامو میذارم تو وبلاگم..............
دوست داشتی تبادل لینک میکنیم.........


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:زابلستان سیستان,زابل,سیستان در تاریخ, :: 9:3 :: توسط : مهدی بزی الری

درباره وبلاگ
به نام ایزد دانا و توانا باسلام و درود فراوان این وبلاگ در نظر دارد سیستان باستانی را با تاریخی سراسر افتخار و حماسه در حد توان حداقل به فرزندان این سرزمین بیشتر معرفی کند تا همان گونه که این سرزمین به فرزندان برومندش مباهات میکند مردمش نیز به سرزمین مادریشان افتخار کنند. باشد که موجبات رضایت ایزد را فراهم کنیم.
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دستان سیستان و آدرس dastansistan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.